كتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمانكتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

كتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمان

دلاور کوچک

يكي بود يكي نبود غير از خداي مهربان هيچكس نبود. در آن سالهايي كه شاه ستمگر در كشور ما حكومت مي كرد در يك شهر كوچك به اسم قم پسري زندگي مي كرد كه اسمش محمد حسين بود. پسري كه بر خلاف پسرهاي همسن و سال خودش دنياي ديگري داشت كه ماجراهاي مهمي برايش اتفاق مي افتاد و حسين قصه ما دنياي متفاوتي داشت. محمد حسين پسر شجاع و فعال و خوش اخلاق و خنده رويي بود و هميشه به همه كمك مي كرد و همه دوستش داشتند. علاقه شديدي به مدرسه رفتن و مطالعه داشت و با اينكه هنوز به سن تكليف نرسيده بود نماز مي خواند. محمد حسين با تمام كوچكي اش امام خميني را دوست داشت و هر وقت امام صحبت مي كرد به صحبتهاي امام با دقت گوش مي كرد و آنقدر امام را دوست داشت كه مي ...
8 آبان 1395

يه وقتايي تنها ميشم...

  سرود قشنگ با نام «یه وقت هایی تنها میشم» درباره خداوند مهربان «یه وقتهایی تنها می شم / اما می بینم با منه / همون که توو گوش دلم / حرفای ساده می زنه» با اجرای گروه کر مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما  از لينك زير دانلود كنيد: http://sound.tebyan.net/newindex.aspx?pid=150301&MusicID=156493   ...
25 دی 1394

داستان: کمک های نی نی و داداشی!

مامان از صبح خیلی زحمت کشیده بود حالا بعد از ظهر شده بود و حسابی خوابش گرفته بود .اما نی نی و داداشی اصلا خوابشون نمی یومد. ولی به هر حال مامان می خواست هر سه نفر با هم بخوابن .اینجوری خیال مامان راحت تر بود . مامان شروع کرد به قصه گفتن.یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس ،هیچکس ،هیچکس، ... چی شد ؟مثل اینکه مامان خوابش رفت .دیگه قصه ادامه نداشت. نی نی هی تکون خورد و تکون خورد تا از تو بغل مامان بلند شد و رفت .داداشی هم یواشکی دنبال نی نی رفت ... یکی  د و ساعت گذشت. بعد مامان از خواب بیدار شد. از نی نی و داداشی توی اتاق خواب خبری نبود.مامان نگران شد و سریع رفت به سمت آشپزخونه . با تعجب جلوی در آشپزخونه ایستاد و گ...
16 ارديبهشت 1394

خانواده ی کتاب!

مادر کتاب خوبی است با قصه های شیرین من یک کتاب شعرم بابا کتاب ماشین مادربزرگ بر لب دارد دعای بسیار بابابزرگ پیر است تاریخ عصر قاجار *** خاله نوشته صدبرگ دستور پخت حلوا دستور پختن کیک شیرینی و مربا *** دارد عمو لطیفه دایی پر از معماست عمه کتاب عکسی از رود و کوه و دریاست *** این جا کتابخانه است یک خانواده هستیم داریم شعر و قصه ساکت ولی نشستیم   شاعر: سعیده موسوی زاده ...
4 اسفند 1393