كتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمانكتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

كتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمان

رشد اجتماعی کودک در مسیر انتخابات

1396/2/31 14:45
235 بازدید
اشتراک گذاری

 

پیروزی غرورآفرین ملت بزرگ ایران در حضور پرشور در انتخابات و حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی را تبریک عرض میکنم. 💐💐💐
خیلی دلم می خواست بعنوان یک مادر، یک برداشت و نتیجه ی خصوصی تر از این اتفاق زیبا داشته باشم. با خودم فکر کردم فرزندان من در این روز های پرشور و التهاب پیش و پس از انتخابات از من و ما و همه چه آموختند. من فکر میکنم، این آزمون بزرگ ملت ایران، آزمون بزرگی هم برای همه ی خانواده ها در مسیر تربیت فرزندانشان بود: 


۱. احساس مسئولیت در مقابل جامعه و اطرافیان: اصل حضور هر مادر و پدری در انتخابات، این پیام زیبا را برای فرزندش بهمراه دارد که ما در مقابل جامعه، دیگران، آینده و خودمان مسئولیم. خانواده هایی که بی تفاوت از کنار این اتفاق میگذرند، و با شرکت نکردن در انتخابات و یا رأی سفید خود را از این نعمت محروم می کنند، یکی از بهترین فرصتها را برای آموزش حس مسئولیت در فرزندانشان ازدست میدهند.


۲. تقبیح دروغ و تهمت و اهانت: بویژه در روز های ملتهب قبل از انتخابات، همه ی خانواده ها به نوعی درگیر حمایت یا انتقاد از یک کاندیدا هستند. مثل همه ی لحظه های دیگر، گاهی یادمان می رود که چشم ها و گوش های بینا و شنوای فرزندانمان نظاره گر ماست. به راحتی میتوانیم، خشم و غضب، تهمت و دروغ، توهین و بی حرمتی را در همین لحظه ها به فرزندانمان آموزش دهیم. یانه، با صبوری و اخلاق و متانت، نقدهای منصفانه داشته باشیم، کلمات توهین آمیز بکارنبریم و حتی فرزندان بزرگترمان را در نقد و تحلیل ها سهیم کنیم. 


۳. رعایت حقوق شهروندی: درروزهای تبلیغات چقدر خیابانها را با کاغذهای تبلیغاتی فرش کردیم؟ چقدر ترافیک بیدلیل تبلیغاتی ایجاد کردیم؟ چقدر با بوق زدن یا صداهای نابهنجار، هنجارشکنی کردیم؟ چقدر پوستر رقبای انتخاباتی را پاره کردیم؟ یانه، با فرزندانمان درباره ی این رفتارهای غلط، به گفتگو نشستیم و هنجارشکنی ها را تقبیح کردیم و روش های صحیح و اخلاقی تبلیغات انتخاباتی را برگزیدیم.


۴. نقش دعا در تعیین سرنوشت: این روزها خیلی از ما در تکاپوی شناساندن کاندیدای اصلحمان به دیگران بودیم. تلاشی بی وقفه. اما آیا در این مسیر، نقش و حضور خداوند را به یادداشتیم؟ اینکه تلاش ما و خواست خدا، مکمل هم در مسیر تعیین سرنوشت است. آیا همراه فرزندانمان برای یاری خواستن از خدا در انتخاب بهترین فرد، دعا کردیم؟ آیا حضور خداوند را در همه ی شئون فردی و اجتماعی زندگی، به خود و فرزندانمان یادآورشدیم؟

۵. رعایت انصاف و حق طلبی: در زندگی روزمره، گاه گرفتاری ها و سختی هایی وجود دارد که ما را بیش از پیش درگیر مسایل شخصی میکند و حق خواهی و حق طلبی را در رفتارهایمان کمرنگ میکند. گویی فقط تاجایی حاضریم در مسیر حق باشیم که با زندگی و عقاید و رفاه شخصی ما همسو باشد. اینجاست که ممکن است زندگی و عقیده و رفاه عمومی را هم فراموش کنیم و فقط به سود شخصی بیاندیشیم. این حق خواهی و حق طلبی، در مطالبه های انتخاباتی بیشتر نمود دارد. آیا در سنجش نظرات کاندیداها، فقط نفع و عقیده ی شخصی را در نظر میگیریم یا به دنبال نفع جمعی هستیم؟ آیا مسیر حق را در خدمت خود میخواهیم یا اینکه حاضریم برای احقاق حق و حقیقت از منافع شخصی بگذریم؟ آیا در سنجش نظرات کاندیداها، منصفانه عمل میکنیم یا همه چیز را سیاه و سفید میبینیم؟ این دسته از رفتارها، میتواند در شکلگیری روحیه ی حق خواهی و حق طلبی در فرزندانمان بسیار موثر باشد. ترجیح منافع جمعی و اعتقادات دینی و ملی بر منافع شخصی، به فرزندمان این توانایی را میدهد که در خانواده و اجتماع، موثر و موفق باشد و دیگر خواهی را بر خودخواهی مقدم دارد.


۶.احترام به نظر دیگران: خانواده یک اجتماع کوچک است. بارها پیش آمده که با فرزندانمان درباره ی اهمیت نظر سایرین و احترام به نظر اکثریت و پذیرش نظرات یکدیگر گفتگو کرده ایم. اما شرایطی هم هست که بیش از هر گفتگویی، برای بچه ها حرف دارد. پس از اعلام نتایج، اگر کاندیدای موردنظر ما انتخاب نشده باشد، چه میکنیم؟ به کسانی که به کاندیدای دیگری رای داده اند، اهانت میکنیم؟ فهم مخالفان نظرمان را زیر سوال می بریم؟ سیستم رای گیری را اشتباه میخوانیم؟ نظم عمومی را بهم میریزیم و به همه معترض میشویم؟یا نه، با پذیرش شکست در انتخابات، نتیجه ی نظرات دیگران را محترم می شماریم. حتی در مقابل چشمان فرزندمان به آنها تبریک میگوییم. 
حال اگر ما برنده ی انتخابات باشیم، چطور؟ شادی خود را چطور نشان می دهیم؟ آیا با شکستن هنجارهای جامعه و بی قانونی شادمانی میکنیم؟ آیا کسانی را که مخالف نظر ما رای داده اند، اقلیتی میدانیم که درک درستی از مسایل ندارند؟ آیا معیارهای دیگران را ناقص و ناکارآمد و خودمان را فهیم و کامل میدانیم؟ آیا سایر کاندیداها را مورد طعنه و تمسخر قرار میدهیم؟ یانه، به سایرین با دیده ی احترام مینگریم، به معیارها و انتخابشان احترام میگذاریم، جشن واقعی را جشن ملی میدانیم و با طرفداران رقبا همدلی میکنیم. 
هرکدام از این رفتارها، فرزندانمان را برای یک نوع خاص از زندگی در خانواده و اجتماع تربیت میکند. نوع اول، افرادی که نه تنها برای دیگر اعضای جامعه، حتی برای اعضای خانواده ی خود هم ارزش و اهمیتی قایل نیستند و با اعتماد به نفس کاذب، فقط دیدگاه‌های خود را درست میدانند و در این مسیر از بی قانونی و هنجارشکنی هم پروایی ندارند. و نوع دوم، افرادی که شایستگی بالایی برای حضور در یک اجتماع را دارا بوده و با پذیرش نقدها و سخنان سایرین، به همه ی افراد جامعه احترام میگذارد و قانون را فصل الخطاب همه ی رفتارهای اجتماعی می داند.
×××
باید همه ی ما پدرها و مادرها با خودمان روراست باشیم و کمی بیاندیشیم که رفتارهایمان در دوران پیش و پس از انتخابات، بیشتر در کدام کفه قرار دارد: «آرامش، انصاف، اخلاق، منطق، معنویت و مسیولیت شناسی» یا «جوزدگی،بداخلاقی، بی منطقی و مسیولیت ناپذیری».... هرکفه که در رفتارهای ما سنگینی کند، تاثیر آن را در رفتارهای فرزندان باهوش و تیزبینمان خواهیم دید. 
آنچه ما را در مسیر تربیت عزیزانمان موفق میسازد، نه حرف و توصیه، بلکه رفتار و عملکرد ماست.

 

@ketabkhanehkoodak

استفاده از مطلب، باذکر منبع بلامانع است.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)