كتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمانكتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

كتابخانه تخصصي كودك بچه هاي آسمان

کهکشان (5): روان شناسی انگیزش2

1393/1/7 16:28
719 بازدید
اشتراک گذاری

نوشته‌ی مریم علیخانی، منبع: سایت پیشانی [آموزش، فرهنگ، فكرپروري]

خیلی نزدیک، اما ناشناخته!   

 

می خواهم با هم به سفری برویم، جایی که هنوز برای ما ناشناخته و عجیب است!

حدستان چیست؟

سفر به مرکز زمین یا کره ماه؟ بیست هزار فرسنگ زیر دریا؟ یک  سرزمین دورافتاده مرموز؟

نه، خیلی خیلی از اینها نزدیکتر!...

 همین جا، نزد خود شما، تکه ای از وجودتان! تنها 2 درصد ناقابل از کل وزن شما، اما یک مرکز فرماندهی و برج مراقبت بسیار پیچیده!

حتماً همین حالا خودش سریع نام و نشانی اش را به شما پیام داد: مغز!

از دریچه بررسی موضوع انگیزش، و فقط از این منظر، به  این دنیای شگفت انگیز پا  می گذاریم.

 یک مغز با انگیزه!

از ساختارهای مغز و مدارهای عصبی که هر کدام حالت­ های انگیزشی خاصی را ایجاد می کنند رد می شویم و به سراغ انتقال دهنده­ های عصبی( پیک های شیمیایی مغز) که با انگیزش مرتبط اند می رویم.

 سروتونین بر خلق و هیجان تأثیر می گذارد. اندروفین برای مقابله با درد و اضطراب، احساس های خوبی ایجاد می­ کند، نوراپی نفرین هم آماده است که هوشیاری را تنظیم کند و اما دوپامین احساس لذت و خوشایندی را نسبت به پاداش ها ایجاد می کند.

 تصور کنید وقتی بوی شیرینی به مشام شما می رسد، چه فرایندی رخ می دهد؟ ابتدا باعث هجوم دوپامین در مغز می شود و تجربه ذهنی خوشایندی را احساس می کنید. حتی فکر کردن به خوردن یک شیرینی شکلاتی هم بیشتر از وقتی که آن را می خورید احساس لذت ایجاد می کند! پس دوپامین در مراحل مقدماتی رفتار با انگیزه مشارکت دارد. از طرفی با سیستم عضلانی و حرکتی بدن ارتباط دارد و رفتار گرایشی به سمت رویداد پاداش دهنده را افزایش می دهد. پس شما به سمت جستجو و خوردن آن شیرینی که بوی آن را حس کرده اید می روید. اگر هنگام خوردن بیشتر از آنچه انتظار داشته اید خوشمزه بود، آزاد شدن دوپامین و حالت لذت شما ادامه دار می شود و اگر اینگونه نبود افت می کند. تازه، بعد از این تجربه، یاد می گیرید که در آینده هم وقتی با آن مواجه شدید این تجربه خوشایند و لذت را تکرار کنید و باز هم ناخودآگاه  رفتار گرایشی به سمت آن خواهید داشت. بعضی وقتها هم حالت انزجار و اجتناب! تا به حال شده که برای اولین بار، غذایی را بخورید و از اتفاق گرفتار مسمومیت و حالت ناخوشایندی شوید؛ در آینده به سمت آن نمی روید و نمی خواهید که دوباره امتحانش کنید، چون آن احساس ناخوشایند از طرف مغز برایتان تداعی می شود تا اجتناب کنید.  با وجود اینکه ممکن است این بار  مشکلی پیش نیاید!؟  این تأثیرات در طول روابط، برنامه ها و تلاشهای ما به سوی اهداف مختلف هم رخ می دهد.

 

در طول روز وقتی با رویدادهای گوناگونی مواجه می شوید. آن اتفاقاتی که پاداش دهنده و لذت بخش هستند باعث آزاد شدن دوپامین می شوند و عاطفه مثبت ناشی از آن، عملکرد مناسب و بهتر مانند خلاقیت و حل مسئله بینشی را به بار می آورد و نکته جالب اینجاست که اگر پاداش بیشتر از انتظار شما بود آزاد سازی آن بیشتر هم خواهد شد.

 به نظرتان افرادی که سطح انتظاراتشان بالاست چقدر نشاط و لذت مندی را تجربه می کنند؟ یا برعکس اگر در آزادسازی دوپامین اختلالاتی در مغز رخ دهد چه تأثیری می گذارد؟

 به هرحال، اگر دوپامین آزاد نشود هیچ گونه از رویدادها در نظر شما جالب نمی شوند(!) و شما در برابر سطح پایین آزاد سازی دوپامین آسیب پذیر خواهید بود. ( بی تفاوتی، ملال و ابتکار عملِ کم! )

 اما از طرفی هم حالتهای انگیزشی فرد از بستر اجتماع جدانشدنی است. رویدادهای روزمره زندگی مثل محرومیت از غذا و آب، محرک جنسی، اتفاقات غیر منتظره، هدیه، تهدیدها، جدایی از عزیزان، رقابت، هر کدام به نحوی فرایندهای انگیزشی خاصی را در مغز تحریک می کنند.

 

پس ما می توانیم از دانش مغزمان، برای به وجود آوردن محیط اجتماعی استفاده کنیم! معلمان، مربیان، والدین و کارفرمایان می توانند شرایطی را برنامه ریزی و شکل دهند که مغز با انگیزه و هیجان را به عمل وادارند و افراد تا رسیدن به هدف، نیرومند به پیش روند. این تنها بخش بسیار کوچکی از این دنیایی است که مغز در آن زندگی می کند و برای سازگار شدن ما با دنیای پر تلاطم اطرافمان و حفظ تعادل حیاتی، تلاش می کند.

 در دنیای اطرافتان کمی سرک بکشید، (تبلیغات، محل کار، آموزشگاه، خدمات درمانی، ورزش، مسابقه ها..) شاید بتوانید برخی از محرک های روزمره را کشف کنید!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)